پایگاه مجتبی صبوری برای دانلود فیلم و سریال

دانلود فیلم آهنگ پویانمایی به روز و جدید

پایگاه مجتبی صبوری برای دانلود فیلم و سریال

دانلود فیلم آهنگ پویانمایی به روز و جدید

کانال دانلود فیلم مجتبی صبوری
Splus.ir/saboori1
Eitaa.com/saboori1
وبلاگ رسمی و اصلی
مجتبی صبوری
Saboori1.blog.ir

آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۶/۲۷
    Vb
  • ۰۲/۰۶/۲۷
    Gj
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
  • ۹۸/۱۲/۰۹
    e98

روانشناسی2

پنجشنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۳، ۰۷:۲۰ ب.ظ

14 - هیچوقت از خودتان نا امید نشوید

.
در دام اینکه حق با چه

این زندگی شماست. آن را شکل دهید و اگر این کار را کنید، کسی دیگر اینکار را می‌کند. قدرت نه تنها در میزان تحمل شما دیده می‌شود بلکه در توانایی شما برای شروع دوباره نمود می‌کند. هیچوقت برای تبدیل شدن به آنچه که می‌خواهید باشید دیر نیست. مدام یاد بگیرید، سازگار شوید و رشد کنید. شاید هنوز به مقصدتان نرسیده باشید اما مطمئناً از دیرروز به مقصدتان نزدیک‌تر هستید.


دشمنان خود را به متحدان خود تبدیل کنید/ چگونه روابط تیره را بهبود بخشیم

مجموعهبرای زندگی بهتر

Description: اخبار،سرگرمی,آشپزی,مد,روانشناسی,اینترنت

Description: روابط در محیط کار ,بهبود روابط با یک همکار

گاهی اوقات روابط در محیط کار با بعضی از همکاران مخدوش می‌شود مثلا با رئیس، همکار یا یکی از کارمندان. شاید در بعضی موارد نتوانیم با آن شخص کنار بیاییم. برای بهبود چنین روابطی چه اقداماتی می‌توان انجام داد. آیا لازم است از نو شروع کنیم؟


 افراد خبره چه می‌گویند
خوشبختانه تیره‌ترین روابط هم قابل ترمیم هستند. درواقع، اگر یک رابطه منفی تبدیل به رابطه مثبت شود، قوی‌تر می‌شود. سوزان دیوید به‌عنوان یکی از موسسان کانون مک‌لین در هاروارد و نویسنده یکی از مقالات هاروارد تحت‌عنوان «چابکی عاطفی» می‌گوید «پشت سر گذاشتن یک تجربه سخت می‌تواند باعث ایجاد قوی‌ترین و انعطاف‌پذیرترین روابط شود». اما متاسفانه بهتر کردن روابط نیاز به تلاش زیادی دارد


برایان اوزی به‌عنوان استاد رهبری و تغییر سازمانی در دانشکده مدیریت نورث وسترن می‌گوید بیشتر افراد سعی می‌کنند سطح انتظارات خود را پایین‌تر بیاورند چون این کار برای آنها آسان‌تر از رویارویی با واقعیت است».


 اما به‌عقیده او ارزش دارد که افراد برای این کار تلاش کنند و انرژی بگذارند به‌خصوص در محیط‌های کاری که در آن بهره‌وری و کارآیی در خطر قرار می‌گیرد. در اینجا به شرح این موضوع می‌پردازیم که چگونه می‌توان در جهت بهبود روابط تیره گام برداشت.

درک درستی از آنچه اتفاق افتاده است داشته باشید
همه روابطی که نیاز به ترمیم دارند یکسان نیستند. دیوید معتقد است طیف مشکلات مربوط به روابط، دو سر دارد. ممکن است روابط طوری باشد که از یک احوالپرسی ساده روزانه مثلا «سلام، خوبی؟» فراتر نرود. یا ممکن است طوری باشد که طرفین حتی به چشم‌های یکدیگر نیز نگاه نکنند. سعی کنید از آنچه بین شما اتفاق افتاده است یادداشت بردارید تا بفهمید چه اقداماتی باید انجام شود. اوزی می‌گوید: «آنچه من اغلب شاهد بوده‌ام، یا عدم تبادل اطلاعات میان طرفین بوده است یا اینکه طرفین سعی می‌کنند با هم مقابله به مثل کنند. نشانه دیگر در تیرگی روابط این است که طرفین سعی می‌کنند پای شخص سومی را به مساله خود باز کنند تا شک و تردید خود نسبت به طرف مقابل را تایید کنند

 فکر نکنید حتما حق با شما است
بهبود روابط با یک همکار مستلزم این است که شما منیت خود را کنار بگذارید. دیوید می‌گوید: «اغلب این جدال در مغز ما ایجاد می‌شود که حق با کیست و چه کسی اشتباه می‌کند. وقتی اصرار می‌کنید که حق با شماست، نمی‌توانید در جهت بهبود رابطه اقدام کنید چون دنبال مقصر گشتن باعث سردرگمی می‌شود». از آنجا که ما دوست داریم حق با ما باشد درحالی‌که این موضوع نباید بر رفتار ما با طرف مقابل تاثیر بگذارد، دیوید پیشنهاد می‌کند: «تصور کنید که طرف مقابل با یک چماق بزرگ که در پشت خود پنهان کرده می‌گوید: «من اشتباه می‌کنم» در این صورت قادر خواهید بود در جهت بهبود رابطه اقدام کنید.

به آینده نگاه کنید، نه گذشته
در مقابل این وسوسه که همه ابعاد و جزئیات اتفاقی که در روابط شما افتاده را تحلیل کنید، مقاومت کنید. اینکه «چه کسی چه گفت؟ چرا این را گفت؟»
این کار سازنده نیست. دیوید می‌گوید «بیشتر افراد فکر می‌کنند تنها با درک گذشته می‌توان از آن عبور کرد اما واقعیت این است که بر هر موضوعی تمرکز کنید، همان موضوع برایتان بزرگ می‌شود.» به همین خاطر بهتر است به این موضوع فکر کنید که در گذشته چه اقدامات مثبتی درباره او انجام داده‌اید، چه خصوصیاتی از او را می‌پسندید و از این رابطه چه می‌خواهید. دیوید می‌گوید: «روش مبتنی بر راه‌حل را پیش بگیرید. از روش‌های تشخیصی دست بردارید

دیدگاه‌های طرف مقابل را مدنظر قرار دهید
همدلی، پایه و اساس روابط کاری سالم است. دیوید پیشنهاد می‌کند درباره احساسات همکارتان کمی کنجکاوی داشته باشید و با او همدردی کنید. برای این کار می‌توانید چنین سوالاتی از خود بپرسید: «او مسائل را چگونه می‌بیند؟ آیا احساس شرمندگی می‌کند؟ یا فکر می‌کند موضوع به او تحمیل شده است یا دچار قضاوت اشتباه یا سوءتفاهم شده است؟» اما فکر نکنید می‌توانید احساسات طرف مقابل را حدس بزنید.
 باید از خود او سوال کنید. دیوید می‌گوید: «آنچه به تصور یک شخص، غیرقابل پرسش می‌آید ممکن است از دید شخص دیگر اصلا این گونه نباشد

رعایت اصل بی‌طرفی- به معنای واقعی کلمه و نشان دادن آن در ظاهر
وقتی سراغ طرف مقابل می‌روید، مطمئن شوید که اصل بی‌طرفی را رعایت می‌کنید. لازم نیست گفت‌وگو پشت میز شما یا او باشد. می‌توانید برای ناهار یا چای در محیط خارج از شرکت صحبت کنید. فضای فیزیکی مهم است اما احساسات هم مهم هستند. به جای یادآوری اشتباهات و دنبال مقصر گشتن، سعی کنید به زبان مشترک برسید. بهتر است بر موضوعات بزرگ‌تر تمرکز کنید مثلا یک هدف مشترک که با هم روی آن کار می‌کنید. اوزی می‌گوید: «کم‌کم به نقطه‌ای می‌رسید که احساس می‌کنید هر دو نفرتان در این موضوع ذی‌نفع هستید.» اما انتظار نداشته باشید که روابط یک شبه بهبود یابد. دیوید توضیح می‌دهد: «حرکت‌های واقعی در بهبود روابط کمتر در لحظات حساس اتفاق می‌افتد و بیشتر در فعالیت‌های معمول روزمره نمود می‌یابد». با هم نشستن و صحبت کردن مفید است اما «صرف این کار باعث بهبود واقعی رابطه نمی‌شود. موضوع ظریف‌تر از آن است.» سعی کنید از ته دل در تعاملات روزانه خود تغییر ایجاد کنید.

دوباره اعتماد ایجاد کنید و رابطه متقابل برقرار نمایید
سعی نکنید با دلیل و منطق طرف مقابل را قانع کنید که قابل اعتماد هستید. بلکه آن را نشان دهید. به عقیده اوزی یک روش هوشمندانه برای این کار این است که «برای طرف مقابل کارهای مثبتی انجام دهید اما در مقابل چیزی طلب نکنید». این کار باعث ایجاد رابطه متقابل می‌شود و باعث می‌شود بده بستان‌هایی که قبل از تخریب رابطه داشته‌اید تا حدی فراموش شوند اما هرگز کارهایی را که برای آن شخص انجام می‌دهید به زبان نیاورید. اوزی هشدار می‌دهد: «این کار باعث می‌شود شما وارد یک سیستم حسابگرانه شوید و همواره کارهایی را که برای یکدیگر انجام می‌دهید محاسبه کنید.» مطمئن شوید که به آنچه گفته‌اید عمل می‌کنید. «صداقت درباره آنچه گفته‌اید باعث تعمیق رابطه می‌شود. مراقب باشید کاری نکنید که دوباره بی‌اعتمادی ایجاد شود


دیگران را نیز دخالت دهید
زمانی که روابط شما با دیگران رو به تیرگی نهاد با دیگران مشورت کنید و نظر آنها را بپرسید، شانس بهبود روابط بیشتر خواهد بود. تلاش شما برای بهبود رابطه بدون کمک دیگران به جایی نخواهد رسید. اوزی می‌گوید؛ «روابط بد دائما در حال درگیر کردن افراد دیگر هستند و وظیفه شما این است که از این اشخاص برای ترمیم رابطه و ایجاد یک فضای سالم استفاده کنید.» به افراد معتمد خود بگویید که سعی می‌کنید رابطه را بهبود بخشید و از کمک و حمایت آنها در این راه استقبال می‌کنید.


اصولی که باید به خاطر داشت:
با ارائه آنچه همکارتان می‌خواهد یا نیاز دارد، دوباره اعتماد ایجاد کنید.
به‌طور بی‌طرفانه درباره رابطه‌تان صحبت کنید.
در رابطه با چگونگی رفتار با همکارتان ظریف برخورد کنید چراکه تنها در این صورت می‌توانید تغییرات واقعی را ایجاد کنید کسی است و چه کسی اشتباه می‌کند نیفتید. سعی کنید رابطه را رو به جلو پیش ببرید.
فکر نکنید همه چیز فورا تغییر خواهد کرد زیرا بازسازی رابطه به زمان نیاز دارد.
فراموش نکنید افراد دیگری را که ممکن است درباره رابطه شما اطلاع داشته باشند را نیز مشارکت دهید.

موردکاوی شماره 1: پیدا کردن هدف مشترک
ریچل لویت با یکی از همکارانش به نام پیا مشکل پیدا کرده بود. در شرکت مشاوره‌ای که آنها در آن کار می‌کردند، کار ریچل فروش پروژه به مشتریان بود اما وظیفه پیا به‌عنوان مدیر بخش این بود که به بررسی پیشنهادهای فروش و قیمت‌گذاری بپردازد. پیا همواره قیمت‌ها را افزایش می‌داد و این کار ریچل را دچار مشکل می‌کرد و در نتیجه او بخش زیادی از پتانسیل فروش خود را از دست می‌داد.


از آنجا که ریچل، پیا را به خوبی نمی‌شناخت (فقط یک بار در یکی از جلسات او را دیده بود)، نزد رئیس او رفت که مدیرکل منطقه بود. او می‌گوید؛ «مدیرکل منطقه به‌طور تلویحی به من گفت که به عملکرد پیا اعتماد دارد و اینکه من باید مشتریانی را پیدا کنم که حاضر به پرداخت قیمت ارائه شده باشند


کل این ماجرا باعث شد ریچل تصمیم بگیرد درباره کارآیی فروش خود هیچ حرفی نزند. اما یک روز ایمیلی دریافت کرد که در آن نوشته شده بود یک بار دیگر فروش را به خاطر قیمت بالا از دست داده است. به همین خاطر تصمیم گرفت با پیا تماس بگیرد.


او به جای انتقاد از پیا، برای او توضیح داد که افزایش قیمت‌ها چگونه بر فروش او تاثیر منفی می‌گذارد و بارها و بارها فروش را از دست داده است. پیا این موضوع را درک کرد. ریچل می‌گوید؛ «پیا به حرف‌های من گوش داد و گفت نمی‌دانست تصمیمش چنین اثری خواهد داشت.» به نظر ریچل، او نیز از کاهش چشمگیر فروش مستاصل شده بود و این مساله بر کارآیی او نیز تاثیر گذاشته بود. این کار باعث شد آنها به یک هدف مشترک برسند و به همین خاطر تصمیم گرفتند در جهت حل مشکل اقدام کنند. پیا نحوه قیمت‌گذاری را به ریچل آموخت و آنها توانستند درباره قیمت‌های جدید به توافق برسند.


بعد از آن، فروش آنها رشد کرد و توانستند با هم نتایج مثبتی را حاصل کنند. او می‌گوید؛ «هرچند بعد از آن تبدیل به بهترین دوستان یکدیگر نشدیم اما در هیچ موردی عدم توافق هم نداشتیم.» هر دو نفر بعدها آن شرکت را ترک کردند اما هنوز با هم در ارتباط هستند.

 

موردکاوی شماره 2: رعایت اصل بی‌طرفی
درحالی‌که زاخاری شیفر در حال اتمام دوره دکترای خود در رشته ارتباطات در تگزاس بود یک دوره تدریس در کالج ارتباطات مرکزی تگزاس را قبول کرد. در ابتدای کار، به خوبی با خانمی که آن واحد را اداره می‌کرد کنار می‌آمد اما بعد از مدت کوتاهی، روابط آنها رو به وخامت رفت. او می‌گوید: «روش‌های تدریس ما بسیار متفاوت بود. آنها برای تدریس سخنرانی در جمع، فایل‌های پاورپوینت را روخوانی می‌کردند درحالی‌که من برای تدریس این درس به هیچ وجه از پاورپوینت استفاده نمی‌کردم


یک روز بعد از اتمام یک کلاس سه ساعته او در مقابل در اتاق آن خانم ایستاد و سعی کرد درباره آنچه فکر می‌کند درست است، برای او توضیح دهد. او می‌گوید؛ «من درباره روش خود برای او توضیح دادم اما او از آنچه به او گفتم، خوشش نیامد. البته من زمان و مکان نامناسبی را برای صحبت با او انتخاب کرده بودم. ساعت 9 شب بود و من خسته بودم


بعد از این ماجرا آنها شروع به حمله به یکدیگر از طریق ایمیل و در جلسات مختلف کردند.
سرانجام زاخاری به این نتیجه رسید که وضعیت باید تغییر کند. او می‌گوید؛ «من باید به نقش خود در بروز این وضعیت پی می‌بردم». اما تصمیم گرفت این بار به شکل متفاوتی این کار را انجام دهد. «او را به صرف یک نوشیدنی دعوت کردم. می‌دانستم که انتخاب یک محیط خنثی همه چیز را تغییر خواهد داد. در چنین محیطی می‌توانیم ماسک‌های حرفه‌ای خود را برداریم و به یک توافق واقعی برسیم


زاخاری درباره اینکه چه احساسی دارد توضیح داد و از وی پرسید که او این موقعیت را چگونه می‌بیند. او گفت زاخاری باعث تحریک احساسات افراد می‌شود و این کار به ناراحتی دیگران می‌انجامد و این مساله در مورد خود او صدق می‌کند. زاخاری می‌گوید: «ما پیش فرض‌هایی درباره یکدیگر داشتیم که درست نبودند. او تصور می‌کرد من انسان خودبین و متکبری هستم و من فکر می‌کردم او سعی می‌کند من را بیش از حد کنترل کند. اما او واقعا این کار را نمی‌کرد. او کار خود را انجام می‌داد.» او سعی کرد توضیح دهد که نمی‌خواسته به آن خانم بگوید چگونه واحدش را اداره کند و تنها چیزی که می‌خواست آزادی عمل درباره روش تدریس به شیوه‌ای که از دید او مناسب است بود. زاخاری می‌گوید: «ما جلسه را در حالی ترک کردیم که فهمیده بودیم هر یک از ما روش متفاوتی برای انجام کارها دارد اما موضوع این است که باید به روش موثری کارها را انجام دهیم


بعد از آن رابطه کاری آنها بهبود یافت و او سال‌ها در همان دانشکده تدریس کرد. گاهی اوقات حتی همکاران آنها نیز درباره روشی که آنها توانستند مشکلشان را حل کنند، صحبت می‌کردند.


3 تمرین برای رسیدن به اعتماد به نفس

مجموعهبرای زندگی بهتر

Description: اخبار،سرگرمی,آشپزی,مد,روانشناسی,اینترنت

Description: اعتماد به نفس,رسیدن به اعتماد به نفس, اعتماد به نفس بالا

آخرین باری که از اتفاق یا شخصی احساس عصبانیت کردید کی بود؟ شما خواهید فهمید که دقیقا همان جایی که فکر می کنید شکست خورده اید، ابزار پیروزی را در دست دارید.

1- در مسیر آرامش قدم بگذارید!
به حالت ایستاده یا نشسته، به بدنتان و آنچه که به آن تکیه کرده است فکر کنید.چشمانتان را ببندید و با تنفس خود ارتباط برقرار کنید. خود را در محلی واقعی یا خیالی تجسم کنید. با آرامش روشنایی روز و هوا را حس کنید و از صداها، رنگ ها و بوهای خوش محیط لذت ببرید.


همان جا بنشینید.یکی از نگرانی هایتان را به یاد بیاورید. به آنچه که در ذهنتان نگرانی به وجود آورده است فکر کنید.یک نماد مثل درخت، قایق و ... برای آن در نظر بگیرید.به تصویر ذهنی که خلق کرده اید نگاه کنید و آن را به خاطر بسپارید. اکنون لحظه ای را تصور کنید که نگرانی شما برطرف شده است .


بی هیچ عجله ای به خاطر آن شاد باشید. کجا هستید؟حالت چهره تان چگونه است؟ چه کسی نزدیک شماست؟ او به شما چه می گوید؟ آیا او به شما چیزی تعارف می کند؟ شور و هیجانی را که از تحقق خواسته تان به وجود آمده حس کنید. نماد جدیدی برای موفقیت خود خلق کنید و آن را به خاطر بسپارید. دوباره نماد اولی را که ساخته بودید به ذهن بیاورید. فکر کنید که برای متناسب کردن دو نماد،چگونه می توان آنها را به هم پیوند داد،ادغام کرد یا تغییر شکل داد.
به دنبال جنبه عقلانی بخشیدن به آنها نباشید، این نمادها تنها تصوراتی هستند که هر یک دیگری را اصلاح می کند.

2- شغل رویارویی تان را تصور کنید!
در حالی که کاملا آرام هستید،خود را در یک زندگی دیگر با نقشی متفاوت تصور کنید؛ در زندگی ای که در آن به شغل رویایی تان مشغول هستید.آن روز فرا رسیده است؛ شما در تصورات خود با شغل مورد علاقه تان زندگی می کنید(با جزییاتی کامل از قبیل صبحانه خوردن تا لباسی که می پوشید). خود را تجسم کنید که برای این شغل آموزش می بینید ، سپس به آن مشغول می شوید.تصور کنید راه حل هایی پیدا می کنید که شادی موفقیت را همراه با خانواده تان احساس می کنید. بدون این که از خودتان بپرسید چگونه به این مرحله رسیده اید، از ثمرات این موفقیت لذت ببرید. دوباره اعتماد به نفس و اعتماد به اینکه می توانید به هدف هایتان برسید را در خود احساس می کنید.

3- در ذهنتان کسانی را که آرزو دارید ببینید و آنها را دور هم جمع کنید.
به آنها خوش آمد بگویید، به همدیگر معرفی شان کنید و خصوصیت مورد علاقه تان را در مورد هریک از آنها، بیان کنید.خیلی مختصر و کوتاه برنامه آینده و نگرانی های خود را برای آنها شرح دهید. هرکس نظرش را در مورد صحبت های شما و راه حلی را که به ذهنش می رسد بیان می کند. وقتی که همه آنها نظراتشان را شرح دادند، تک تکشان را در حالی که از آنها تشکر می کنید تا دم در همراهی کنید. در سالنی که اکنون خالی شده بی هیچ عجله ای و با آرامش، پیشنهادات آنها را با هم ترکیب و راه حل مناسبی پیدا کنید و بدون اینکه درباره چگونگی آن سئوال کنید از نتیجه به دست امده شاد باشید.

اولین قدم برای رسیدن به سعادت ماندگار!

مجموعهبرای زندگی بهتر

Description: اخبار،سرگرمی,آشپزی,مد,روانشناسی,اینترنت

Description: سعادت ماندگار,رسیدن به سعادت ماندگار,رضایت زندگی

الیزابت گیلبرت یک نویسنده مشهور آمریکایی است، او کتاب بسیار پرفروش و محبوب Eat, Pray, Love را نوشته است ،توصیه های او برای یافتن چیزی که شادی و رضایت زندگی شماست را بخوانید!

چیزی را که دوست دارید واقعا بخواهید !
صبح روزی در سال 1993، من وارد دفتر یک مجله معروف در نیویورک شدم و درخواست همکاری به عنوان نویسنده کردم. نه قرار ملاقاتی داشتم، نه تجربه ای و نه حتی یک مقاله چاپ شده با نام خودم! تنها یک چیز برایم روشن بود: هیچ کسی به خانه ام نخواهد آمد و نمیگوید، ما شنیده‌ایم نویسنده‌ای با استعداد اینجا زندگی می‌کند و مایل به همکاری با او هستیم.این من بودم که باید درها را می‌زدم.

من هم این کار را کردم .آن سوی خیابان رفتم و درخواست کردم تا به عنوان خبرنگار استخدام شوم. حدث می‌زنید چه شد؟ بی‌فایده بود! (باید هم بی‌فایده باشد! آنها احمق نبودند و من هم شرایط لازم برای کار را نداشتم. خوب هرکاری اصولی دارد!) اما هنوز از این لحظه به عنوان یکی از مهم‌ترین لحظات عمرم یاد می‌کنم، چرا که جسورانه ترینش بوده! وقتی آن روز به خانه برگشتم، همچنان بی‌پول و گمنام بودم، اما می‌دانستم شجاعت دارم. لازم نبود که بعدها افسوس این را بخورم که چرا تلاش نکرده بودم!

حدود 800 سال قبل، شاعر صوفی پارسی، مولانا در شعری گفته:
"شما باید چیزی را که واقعا می‌خواهید طلب کنید!"

او خواستن را وظیفه‌ای مقدس می‌پنداشت و به نظرم درست می‌گفت. نه به این خاطر که آرزوهایتان خود به خود برآورده می‌شود (مطمئنا اینطور نیست!)، به این دلیل که صرف گفتن اینکه: "این چیزیست که من هستم و برای این به دنیا آمده ام" باعث می‌شود تا نیرویی درونی در ما بیدار شود. با بیان‌کردن آرزوی خود، نشان می‌دهید که برای تحقق امر خوشایند و بزرگ دیگری در زندگی خود مصممید.

مشکل اینجاست که درخواست آنچه واقعا می‌خواهیم -چه یک شغل برای نویسندگی باشد و چه تخفیفی برای خریدمان- می‌تواند دشوار باشد. خصوصا برای زنان!!
اول از همه باید بدانی واقعا چه می‌خواهی؛ که اگر به گونه‌ای تربیت شده باشی که هدفت جلب رضایت دیگران باشد، کار سختی خواهد بود.

 

دوم اینکه باید باور کنید که آنچه می‌خواهید حقیقتا با ارزش است-چشم اندازی بسیار دشوار برای زنانی که مدت زمانی طولانی هنر سیاه سرزنش خود را تمرین کرده اند!!
سوم اینکه باید با احتمال پاسخ منفی شنیدن رو به رو شده و کنار بیایید. این سخت‌ترین بخش است. زنان دوست ندارند جواب رد بشنوند (زیرا به اندازه کافی در زندگی آن را شنیده‌ایم!) و از این رو مانند قاضی‌های دادگستری تنها سوالاتی را می‌پرسیم که خود پاسخ آن را می‌دانیم. یعنی ریسک نمی‌کنیم و طبعا سودی هم نمی‌بریم!

 

نکته خنده دار این است که طرد‌‌شدن زیاد هم بد نیست، باور کنید! فکر می‌کنم مردها این نکته را همواره فهمیده‌اند-اینکه گاهی باخت با عزت بهتر از برد با ذلت است! به همین دلیل مردها دائم چیزهایی می‌خواهند که لایق آن نیستند و اصلا صلاحیت داشتنشان را ندارند. منظور من بی‌احترامی به مردان نیست، برعکس امیدوارم زنان هم بتوانند این چنین باشند. چون گاهی پاسخ مثبت می‌گیرید و حتی اگر انتظار آن را نداشته باشید، فرصت پیش‌آمده را غنیمت می‌شمارید. اول آمادگی ندارید و بعد آماده می‌شوید! شاید غیرمنطقی به نظر برسد، اما سحرآمیز است!

من نمی‌توانم به شما یاد بدهم که چطور باید بخواهید-این کار از تخصص من خارج بوده و جوانب پنهان زیادی دارد. گاهی باید رئوف و دل‌انگیز باشید و گاهی بی‌شرم و جسور! در کل روش کار ساده است: طلب کنید، همین! زیرا حقیقت این است که درخواست کردن بهترین راه است، تنها راه برای رسیدن به آنچه شما می‌خواهید
!

روشهایی برای حل اختلافات زناشویی بدون باخت

مجموعهرازهای موفقیت

می توانیم اختلافات زناشویی را به صورت آشکارا و صادقانه حل کنیم؛ که هر دو طرف بتوانند به نیازهای خودشان برسند و هیچ کس مجبور نباشد ببازد.
من و تو، با هم در مورد نیازهایمان اختلاف داریم. من نیازهای تو را محترم می شمرم، اما باید به نیازهای خودم هم احترام بگذارم. پس بیا توافق کنیم که با هم به دنبال راه حلی بگردیم که نیازهای تو را برآورد و هم مال مرا ارضا کند. تا این که هیچ کدام نبازیم.
 
برای این که در حل اختلاف هر دو طرف برنده باشند باید :
_ هیچ کدام در یافتن راه حلی برای اختلاف از قدرتشان استفاده نکنند.
لازم است برای تأثیر گزاری بر همسرتان و ترغیب او به حل اختلاف بدون باخت، شما با پیام های من ... بازدارنده پیش قدم شوید: " من میل دارم ببینم آیا راه حل دیگری برای حل این مسئله هست؟ مثلا ممکنه ما با هم بنشینیم و راه حلی پیدا کنیم که هر دو دوست داشته باشیم؟" یا "من این قدر برای رابطه مان ارزش قائلم که جداً می خواهم راه های جدیدی را برای حل مسئله مان امتحان کنم. دوست دارم تو را هم در جریان این روش ها بگذارم."
_ زمانی را انتخاب کنید که کاملا آزاد باشید. چون وقت بسیاری می گیرد. در خانواده ممکن است عصر جمعه وقت خوبی باشد.
_ حتما راه حل های پیشنهادی برای مسئله را یادداشت کنید.
 
شش مرحله برای حل اختلاف بدون باخت وجود دارد :

          
قدم اول :
 حساس ترین مرحله، روشن کردن مسئله است
 درک روشن نیازهای یکدیگر برای حرکت به سوی راه حلی که ارضا کننده آن نیازها باشد، اساسی است. در این اولین قدم توجه شما به نیازها است و هنوز نوبت راه حل ها نیست. نیازهایی مثل: وقت آزاد بیشتر و یا آرزوی داشتن تفریح و ....
 
قدم دوم :
به وجود آوردن راه حل های ممکن
مرحله ای که هر دوی شما می گویید:" بیا عقل هایمان را روی هم بگذاریم و یک راه حل سازنده پیدا کنیم."
برای این که از این مرحله بیشترین استفاده را ببرید، بهترین کار این است که :
- هر دوی شما این کار را به صورت یک تجربه خلاقانه حقیقی ببینید و آزادانه عقاید و نظرات خود را در مورد حل مسئله بیان کنید.
- همین طور از قضاوت یا انتقاد از راه حل های دیگران بپرهیزید
- سعی کنید فهرستی از تمام راه حل های ممکن تهیه کنید.
- اگر روال کار سست شد ، مسئله را به صورت نیازها بیان کنید. گاهی اوقات این کار دوباره چرخ ها را به گردش می اندازد.

قدم سوم :
ارزش یابی راه حل ها
راه حل هایی را که طبق توافق دو طرف کارایی لازم را ندارند حذف کنید. بعضی اوقات در زمان ارزش یابی راه حل ها ، یک راه حل کاملا تازه به نظر می رسد که از دیگر راه حل ها بهتر است.
 
قدم چهارم :
تصمیم گیری روی یک راه حل قابل قبول برای هر دو طرف
اگر دو طرف راه حلی را آزادانه انتخاب نکنند ممکن است بعدا به آن عمل هم نشود. وقتی ظاهرا به یک نتیجه قابل قبول برای هر دو طرف نزدیک شدید، آن را بیان کنید تا مطمئن شوید هر دو طرف فهمیده اند تا سوء تفاهمی پیش نیاید.
 
قدم پنجم :
عمل بر اساس راه حل
راه حل یک چیز است و عمل به آن چیز دیگری. مشخص کنید چه کسی باید تا چه وقت چه کاری را انجام دهد.سازنده تر آن است که قبول کنیم دیگری به تصمیم عمل می کند، بنابراین هرگز سوال" اگر عمل نشد چه..؟" را مطرح نکنید. در بیشتر موارد لازمه ارتباط متقابل ، اعتماد متقابل و عملکرد موثر به آن است. سرزنش و غر زدن بیشتر باعث وابستگی و رنجش می شود تا به عهده گرفتن مسئولیت شخصی. اگر با گذشت زمان ، طرف دیگر به سهم خود از تصمیم گرفته شده عمل نکند لازم است بگویید مثلا: " من جداً نا امید و ناراحتم چون ما  در مورد اختلافمان توافق کردیم و تو به توافق خودت عمل نکردی" آن وقت شخص دیگر متوجه می شود که شما از او انتظار داشتتید مسئول باشد.
 
قدم ششم :
کنترل نتیجه راه حل
حالا زمان آن فرا رسیده که تأثیر  بخشی راه حل خود را با این سوال مورد ارزش یابی قرار دهید: آیا در حقیقت این راه حل به نیازهای هر دو ما پاسخ می دهد؟ ممکن است همیشه مطلوب ترین نتیجه به وجود نیاید و ممکن است با رسیدن به یک هدف ، هدف دیگری که از اولی مهم تر بوده به خطر بیفتد. اگر چنین اتفاقی افتاد ، اطمینان داشته باشید که درِ گفتگوی دوباره را همیشه باز نگه خواهید داشت


دلایل سردی روابط همسران بعد از ازدواج

مجموعهنامزدی، عقد و بعد از ازدواج

Description: اخبار،سرگرمی,آشپزی,مد,روانشناسی,اینترنت

Description: روابط همسران,سردی روابط همسران,بعد از ازدواج

یکی از مشکلاتی که در زندگی مشترک زن و شوهرهای جوان امروزی بسیار دیده می‌شود، این است که پس از مدتی که از ازدواجشان می‌گذرد، آن عشق و علاقه آتشین، آن مهرورزی‌های دلبرانه، آن روابط رمانتیک خلاقانه، آن هیجانات جذب‌کننده و در کل آن رابطه صمیمانه‌ای که ابتدای زندگی، در قلبشان نهادینه و جاگیر شده بود بتدریج کمرنگ می‌شود و نکته قابل توجه آن‌که اغلب همسران هم نمی‌دانند علت این سردی رابطه چیست و چه شد که آن تعلقات خاطری که در زمان آشنایی، نامزدی، عقد و حتی تا مدتی پس از ازدواج در زندگی مشترکشان جاری و ساری بود، محو و نابود شد؟

شریعت‌پناهی، کارشناس ارشد روان‌شناسی و عضو انجمن روان‌شناسان در این خصوص می‌گوید: این‌که چه عللی می‌تواند موجب سردی روابط همسران شود بسیار متفاوت است، ولی مهم‌ترینش این است که در فرهنگ ما با تولد فرزندان، زن و شوهری جای خود را به پدر و مادری کردن می‌دهد. بسیاری از زن و شوهرها با آمدن بچه، جایگاه خود را عوض می‌کنند و سعی می‌کنند پدر و مادر خوبی باشند تا همسری خوب! بنابراین تمام مهرورزی‌ها و محبت‌هایی که تا قبل از تولد کودک نثار همسر می‌شد ناگهان تغییر جهت داده و معطوف به فرزند یا فرزندان می‌شود.

این در حالی است که زن و شوهرهای امروزی با نتایج تربیتی فرزندان خود نشان داده‌اند آنان نسبت به والدین خود ضعیف‌ترعمل کرده و نه‌تنها همسر خوبی نیستند، بلکه فرزندان آنان نسبت به کودکان نسل پیشین بی‌ادب‌تر، شکننده‌تر، حرف ناشنواتر، وابسته‌تر و ناسازگارتر شده‌اند و با این همه توجه که والدین جدید نسبت به فرزندان دارند، بازهم بدهکار می‌شوند.

به آنها پدر و مادر خوب نمی‌گویند !
شریعت‌پناهی بیان می‌کند: پدر و مادرهای امروزی به اشتباه تصور می‌کنند اگر از زندگی و روابط همسری خود بزنند و تمام توجه را معطوف فرزندان کنند و حتی کوچک‌ترین مسائل فرزند را مدنظر قرار دهند و نسبت به آن حساس باشند، به آنها می‌گویند پدر و مادر خوب! ولی آنان کلید تربیت را گم کرده‌اند و این مسیر تربیت، پایانی جز والدین بدهکار و فرزندان طلبکار ندارد و اگر والدین قسمتی از این تلاش و توجه را صرف خود نکنند، دیگر سهمی از انرژی برای انجام وظایف زناشویی به آنان تعلق نمی‌گیرد و همه انرژی روی فرزندان متمرکز می‌شود.

او ادامه می‌دهد: تمرکز روی کودک باعث بالا رفتن سطح توقع فرزند شده و وقتی کودک بفهمد در مرکز توجه قرار دارد، خودخواه بار می‌آید و این امر، فرصت پویایی شخصیت را از فرزند می‌گیرد و این موضوع در خانواده‌های تک‌فرزند بیشتر دیده می‌شود.

این روان‌شناس می‌افزاید: اگر در برهه خاصی روی شخصیت کودک کار نشود به شخصیتی ایستا و منفعل تبدیل می‌شود؛ شخصیتی که تحمل آن برای خود فرزند و حتی والدین قابل قبول نیست!

شریعت‌پناهی تصریح می‌کند: زن و شوهری که فرزند را حلقه اتصال خود بدانند و یکدیگر را به خاطر فرزند تحمل کنند یا حتی به زبان بیاورند که فقط به خاطر بچه با تو مانده‌ام درروزگار ما بسیار زیادند. این نوع زن و شوهر‌ها بیشتر از آن‌که در پی خوشبختی خود باشند، به دنبال بدبختی‌های خود می‌گردند و از این‌که برای خود نمی‌توانند کاری کنند، خوشبختی گمشده خود را در فرزندان جستجو کرده و بیش از حد روی درس خواندن و موفقیت تحصیلی و شغلی فرزندان تاکید می‌کنند که این هم برای زن و شوهر و هم فرزندان اضطراب‌زاست.

زن و شوهر خوب بودن، عامل پایداری خانواده
شریعت‌پناهی در پاسخ به این پرسش که با تمام این تفاسیر زن و شوهر خوب بودن بهتر است یا پدر و مادر خوب، می‌گوید: اگر هر دوی این وظایف با هم اعمال شود بسیار ایده‌آل است، ولی اغلب، یکی از این وظایف نادیده گرفته می‌شود.

او تصریح می‌کند: زن و شوهر خوب و صمیمی بودن ملاک اولیه برای داشتن آرامش و تربیت خوب فرزندان و محور اصلی زندگی خانوادگی است و نباید از یاد برد که تامین نیازهای عاطفی و جنسی و دستیابی به آرامش ازجمله مواردی است که موجب می‌شود فرد با تلاش و همت بسیار، دوره تجرد را رها و وارد دوران تاهل شود تا بتواند این قبیل نیازهایش را به حداقل برساند و تامین کند. پس اگر زن و شوهر نتوانند در زندگی مشترک به نیازهای شخصی‌شان دست یابند حتی با خوشبختی فرزندان هم اقناع نخواهند شد و همواره ناخشنودند.

این روان‌شناس با تاکید بر این‌که زندگی یک موهبت تکرارنشدنی است، می‌گوید: هر انسان فقط یک‌بار فرصت زندگی کردن دارد. اگر پدر و مادر در کنار توجه به آرزوی فرزندان، در برآوردن آرزوها و اقناع نیازهای زن و شوهری خود بکوشند، این منفعت را دارد که هم والدین از زندگی صمیمانه و عاشقانه خود لذت بیشتری می‌برند و هم فرزندان در سایه صلح و سازش پدر و مادر به آرامش می‌رسند و این از ارکان یک زندگی سالم و پویاست. در این نوع زندگی، شرایط به گونه‌ای است که فرزندان از روابط محبت‌آمیز و صمیمانه والدین الگوبرداری کرده و همین ارتباط سالم را با همسر آینده خود برقرار می‌کنند.

پس اندکی از پدر و مادر خوب بودن فارغ شوید و به زن و شوهر خوب بودن بیندیشید و به دنبال آن باشید که چگونه و از چه راه‌هایی می‌توانید یکدیگر را به کام رسانده و خوشبختی را برای خود نهادینه کنید و در استحکام آن بکوشید و در صورت پیشی گرفتن از جایگاه زن و شوهری یا جابه‌جا شدن این نقش، آن را به جای واقعی و اصلی خود برگردانید و بدانید زن و شوهر خوب به احتمال زیاد پدر و مادر خوبی خواهند بود، ولی هر پدر و مادر خوبی لزوما زن و شوهر خوبی نیستند!

.

ازدواج نیاز به درک متقابل دارد
در اکثر موارد خانم ها شاکی هستند که آقا به نیازها، درددل ها و علائق آنها توجه کافی نشان نمی دهند و بسیاری از مسائلی را که برای آنها مهم است فراموش می کند. خانم ها باید توجه کنند نیازهای اساسی آقایان و خانم ها کاملا متفاوت است و آنچه برای زنان نیازی اساسی است برای آقایان در رده های پایین تر اولویت است. آقایان به پذیرش، تحسین و تشویق نیاز دارند و خانم ها به درک، احترام و تایید اهمیت می دهند. به همین دلیل بی احترامی به خواست ها یا حساس نبودن به خواسته هایشان ناراحت کننده است و اگر دائم از این موضوع شاکی باشند رابطه به هم می ریزد مگر اینکه تفاوت نیازها را بشناسند و از راهش وارد شوند

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۶/۲۷

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی